شب وقتی در تاریک ترین نقطس روز نزدیکه نزدیــــک
دنیای ما,صدای کلاغ سر صبح فساد و طلاق و شب و ظلم
نگاه خرابِ همه به همه به کبوتر صلح
رویای ما,روزی که دستا تو دستای همه ارامش فزندانمون تو فریاد منه
اگه این روزای بدو دیگه از یادت نره
من خستم از تنهاییِ چند نفرمون از این که تو مشکلات نمونده جایی واسه رپ
مثه نگاه شیر تو قفس باغ وحش دلخوش به ماه بعد گرفتار باد سرد
خسته از اینکه هیچکدوم هوای همو نداریم از اینکه خراب میکنه تلاش منو قوانین
خسته از ریگ های عصبی پاییزی خسته از آرامشِ الکیِ تاریکی
خسته از ادمای ساکت تو مترو خسته از نگاه زن فاحشه تو بنزو
خسته از ایمان پایین من و تو خسته از زمان زود گذر شب و صبح
خسته از اینکه هرچی میخونم نمیفهمی پدران ما جنگجو بودن و نمیجنگیم
اما وقتشه به نور بشیم نزدیک میبینم که بازم نمیخندی
دنیای ما,صدای کلاغ سر صبح فساد و طلاق و شب و ظلم
نگاه خرابِ همه به همه به کبوتر صلح
رویای ما,روزی که دستا تو دستای همه ارامش فزندانمون تو فریاد منه
اگه این روزای بدو دیگه از یادت نره
با ارزوی رهایی از ارزوها همواره میجنگیم و میرقصیم تو باد و توفان
امان از غصه بُهت رحم حیوانات وحشی امان از دست ادمای بزدل
امان از این همه ادم تو صف انتظار امان از ازادیمون که تو قلب قصه هاس
امان از زن سی دی فروش تو خیابون جای تنی خالی امان از کاسبای بی ناموس
امان از فصل سرد نا امیدی امان از غصب امان از فرق ما و لیبی امان از استیج برج میلاد
امان از بچه خوشگلای خنگ پشت گیتار تو ارزوی رهایی از ارزوهام تو همین خواب کوتاه
دور از این یاوه گوها بی ارامش الکی شیطان لای پولام
نه من تو عمق شبم یاد روزام
دنیای ما,صدای کلاغ سر صبح فساد و طلاق و شب و ظلم
نگاه خرابِ همه به همه به کبوتر صلح
رویای ما,روزی که دستا تو دستای همه ارامش فزندانمون تو فریاد منه
اگه این روزای بدو دیگه از یادت نره
نظرات شما عزیزان: